به گزارش همشهری آنلاین در این دفتر شعر که در قطعی متفاوت منتشر شده است، مجموعه ای از اشعار عمدتا تازه سروده شده غلامحسین معتمدی آمده است. اگر چه برخی از اشعار تاریخ دو دهه قبل را هم در پای خود دارد اما عمده این اشعار در فاصله یک سال اخیر سروده شدهاند.
سه شعر تازه از غلامحسین معتمدی
اشعار آمده در این دفتر از وحدت موضوعی برخوردارند و نشان می دهد که شاعر در عمده این اشعار از نوعی فقدان در روابط انسانی بین افراد از بعد روانشناسانه آن سخت دلگیر و آزرده خاطر است.
دفتر نخست از اشعار معتمدی با عنوان آواز امشب چند سال قبل از سوی نشر مرکز منتشر شده بود.
انتشار اشعار معتمدی در کتاب آواز امشب
این روانپزشک که دستی هم در موسیقی دارد کتاب موسیقی و ذهن از آنتونی استور را برگردان فارسی و از سوی نشر مرکز منتشر کرده است و همچنین ویرایش تازه ای از کتاب انسان و مرگ را از سوی همین ناشر به بازار کتاب عرضه کرده است.
دکتر معتمدی از انسان و مرگ میگوید
حشر و نشر او با اهالی موسیقی به سپهر شعری او هم وارد شده است. نمونه آن شعر زیر است که به گفته خودش به استاد بهداد بابایی، نوازنده صاحب سبک و چیره دست سه تار و ردیف دان اهداء شده است. شعری که در شبی سرد و برفی در زمستان سال 1390 سروده شد.
سه تار
برای استاد بابایی
لباس نغمههایت را که میپوشم
گرم میشوم
و شنیدنت
تا شعلههای آتش
امتداد مییابد
آن جا که ایستادهای
و میسوزی
و انسان را
با زخمه های ناب نوازش
مینوازی
ولحظه های وجودش را
به مضراب های متوالی عشق
مترنّم می کنی.
آن که ترا نشنید
جهان را
خواب به خواب
ندید
و رؤیا به رؤیا
از یاد برد.
تو خوابی نبودی که من دیده بودم (دفتر شعر): غلامحسین معتمدی/ ناشر: نشر مرکز/ قطع خشتی جیبی/ قیمت:5500 تومان/ 112 صفحه.